مفهوم عدالت از جمله مفاهیمی است که در فرهنگها و تمدنهای مختلف جایگاه ویژهای دارد. در ایالات متحده، متمم ششم قانون اساسی این حق را تضمین میکند که هر فردی باید بتواند در شرایط عادلانه و بهدور از تبعیض محاکمه شود. در ایران نیز اصل ۳۷ قانون اساسی تأکید دارد که اصل بر برائت است و هر فردی حق دارد که از حمایت حقوقی و وکالت بهرهمند شود.
با این حال، مفهوم دسترسی به عدالت بیشتر در مواردی مطرح میشود که افراد ضعیفتر و بیبضاعت نیاز به کمک حقوقی دارند. این افراد که توانایی مالی کافی برای استخدام وکیلهای گرانقیمت ندارند، معمولاً از حمایت وکلا و مشاوران حقوقی بهرهمند نمیشوند. همین امر باعث میشود که بسیاری از افراد از حق قانونی خود محروم شوند و نتوانند در دادگاهها از خود دفاع کنند.
در دنیای واقعی، دسترسی همگانی به عدالت بهعنوان یک حق مسلم مورد چالش قرار دارد. بسیاری از کشورها، از جمله کشورهای توسعهیافته، نیز با مشکل کمبود بودجه و منابع کافی برای ارائه خدمات حقوقی عمومی مواجه هستند. برای مثال، در ایالات متحده، علیرغم تلاشهای صورتگرفته برای تأمین بودجه کمکهای حقوقی، همچنان تقاضای بیشتری از منابع موجود وجود دارد. حتی در کشورهایی مانند ایران، بسیاری از مردم به دلیل هزینههای بالای وکالت از پیگیری حقوق خود صرفنظر میکنند و در نتیجه بسیاری از مسائل حقوقی و اختلافات بهطور کامل حلوفصل نمیشود.
یکی از دوستانم در یک سازمان غیرانتفاعی حقوقی در ایران کار میکند که به افراد کمبضاعت خدمات مشاوره حقوقی ارائه میدهد. او بارها اشاره کرده که تعداد زیادی از افرادی که به این سازمان مراجعه میکنند، به دلیل ناتوانی مالی، از خدمات حقوقی محروم میشوند. وی تعریف میکرد که در یک روز بیش از صد نفر برای مشاوره و کمک حقوقی به او مراجعه کردند و این حجم بالای تقاضا باعث شده بود که نتواند به همه آنها کمک کند. اگرچه این سازمانها با نیت کمک به جامعه تأسیس شدهاند، اما واقعیت این است که بدون منابع کافی و نیروی انسانی کارآمد نمیتوانند بهطور مؤثر خدمترسانی کنند.
در اینجا، تکنولوژی بهعنوان راهحلی برای حل مشکل دسترسی به عدالت مطرح شده است. با پیشرفت تکنولوژی و ظهور هوش مصنوعی، امیدواریهایی ایجاد شده که شاید بتوان این شکاف را کاهش داد. تصور کنید که نرمافزارهای هوشمندی وجود داشته باشند که بتوانند به افراد ناتوان از لحاظ مالی، مشاورههای حقوقی ارائه دهند و یا حتی برای آنها مدارک قانونی و دفاعی تنظیم کنند. این نرمافزارها میتوانند به وکلای عمومی نیز کمک کنند تا حجم بالای کارهای اداری و تکراری را به هوش مصنوعی بسپارند و زمان خود را به کارهای تخصصیتر اختصاص دهند.
در همین راستا، شرکتهایی وجود دارند که با نیت کمک به دسترسی بهتر مردم به عدالت، به طراحی و توسعه ابزارهای هوش مصنوعی پرداختهاند. بهعنوان مثال، برخی نرمافزارهای هوش مصنوعی میتوانند به افراد کمک کنند تا بهصورت خودکار اسناد حقوقی اولیه خود را تنظیم کنند یا قراردادهایی برای خود بنویسند. این امر میتواند به افراد کمک کند که بدون نیاز به وکیل و هزینههای مرتبط، امور حقوقی ساده را حلوفصل کنند.
ورود هوش مصنوعی به عرصه حقوق و عدالت از سوی بسیاری بهعنوان راهحلی امیدوارکننده معرفی شده است. اما مسئله اینجاست که هرچند فناوری میتواند بهعنوان ابزاری قدرتمند در بهبود سیستم عدالت مورد استفاده قرار گیرد، اما فشارهای اقتصادی و بازار میتواند جهتگیری این فناوری را تغییر دهد. بسیاری از شرکتها که در ابتدا با نیتهای آرمانی کار خود را آغاز میکنند، پس از مدتی به سمت سودآوری و درآمدزایی سوق پیدا میکنند و مأموریت اصلی خود را کنار میگذارند.
بهعنوان نمونه، شرکت OpenAI در ابتدا با هدفی غیرانتفاعی و با شعار توسعه هوش مصنوعی به نفع جامعه کار خود را آغاز کرد. این شرکت در ابتدای تأسیس، بهعنوان یک سازمان غیرانتفاعی عمل میکرد و هدف آن پیشبرد دانش هوش مصنوعی برای عموم بود. اما با گذشت زمان و نیاز به جذب سرمایه، این شرکت به مدل انتفاعی تغییر وضعیت داد. این تغییر نشاندهنده تأثیر فشارهای اقتصادی و نیاز به رشد مداوم است که حتی شرکتهای بزرگ و با اهداف اصیل را نیز به سمت استراتژیهای سودآور هدایت میکند.
با این وجود، کارشناسانی هستند که معتقدند اگر هوش مصنوعی بهطور صحیح در سیستم حقوقی بهکار گرفته شود، میتواند به بهبود عدالت کمک کند. برای مثال، در ایران و کشورهای در حال توسعه، بسیاری از وکلا بهدلیل حجم بالای پروندهها و محدودیتهای زمانی قادر به ارائه خدمات کامل وکالتی نیستند. اگر بتوان از سیستمهای هوش مصنوعی برای انجام کارهای ساده و زمانبر مانند تهیه اسناد و بررسی قوانین استفاده کرد، وکلا میتوانند بیشتر بر روی مسائل پیچیده و دفاع تخصصی تمرکز کنند.
برای مثال، در یکی از دفاتر وکالت عمومی، یک وکیل بهدلیل حجم بالای پروندههای کیفری مجبور بود زمان زیادی را به کارهای اداری و نوشتن اسناد اولیه اختصاص دهد. اما پس از استفاده از نرمافزار هوش مصنوعی برای این کارها، توانست بهجای ۱۰ پرونده، ۱۵ پرونده را در مدت زمان مشابه بررسی و دفاع کند. این مثال نشان میدهد که هوش مصنوعی میتواند موجب افزایش کارایی و بهبود خدمات حقوقی شود.
با وجود مزایای استفاده از هوش مصنوعی، یکی از بزرگترین چالشها در این زمینه هزینههای بالای این فناوریها است. بسیاری از نرمافزارهای حقوقی پیشرفته مبتنی بر هوش مصنوعی، بهویژه آنهایی که برای نیازهای خاص وکلا طراحی شدهاند، هزینههای بالایی دارند. برای مثال، یک نرمافزار حقوقی پیشرفته میتواند هزینه زیادی برای هر بار استفاده داشته باشد و این هزینهها در نهایت برای سازمانهای غیرانتفاعی و عمومی که بودجه محدودی دارند، سنگین میشود.
در پاسخ به این چالشها، برخی ابتکارات جدید برای کاهش هزینههای استفاده از هوش مصنوعی در حوزه حقوقی در حال اجراست. بهعنوان مثال، شرکت Thomson Reuters برنامهای با عنوان "هوش مصنوعی برای عدالت" راهاندازی کرده که امکان دسترسی به ابزارهای هوش مصنوعی پیشرفته را برای سازمانهای عمومی با بودجه محدود فراهم میکند. در این برنامه، سازمانهای حقوقی غیرانتفاعی میتوانند به مدت یک سال از ابزارهای هوش مصنوعی حقوقی بهطور رایگان بهرهمند شوند. این امر به سازمانها کمک میکند تا خدمات حقوقی را با کیفیت بهتر و هزینه کمتر ارائه دهند.
یکی از مدیران مرکز بیگناهی آمریکا که در این برنامه شرکت کرده است، اشاره کرده که استفاده از این سیستم در تهیه درخواستهای حمایتی و تأمین بودجه، مدت زمان لازم را از یک روز به چند ساعت کاهش داده است. این امر نشان میدهد که چنین ابتکاراتی میتواند به سازمانهای عمومی کمک کند که با بودجه محدود، خدمات خود را به افراد نیازمند ارائه دهند و بر مشکلات موجود فائق آیند.
در نهایت، هوش مصنوعی این پتانسیل را دارد که سیستم عدالت را بهسمت کارآمدتر شدن سوق دهد. اما برای دستیابی به این هدف، ضروری است که دسترسی به این فناوری برای همگان فراهم باشد و توجه به هدف اصلی یعنی افزایش عدالت و نه صرفاً درآمدزایی حفظ شود. اگر هوش مصنوعی بهدرستی بهکار گرفته شود، میتواند به وکلا کمک کند که در خدمات عمومی تأثیر بیشتری داشته باشند و دسترسی به عدالت را برای عموم مردم فراهم کنند.